English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7837 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
prussic acid U اسیدی که ازنیل فرنگی گرفته میشود
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
palmitic U اسیدی که در روغن خرماوبرخی روغنهای دیگریافت میشود درشمع سازی بکارمیرود
acid radical U ریشه با بنیان اسیدی رادیکال اسیدی
zero hour <idiom> U لحظهای که تصمیم مهمی گرفته میشود
it follows necessarily that U ناچار این نتیجه گرفته میشود
arrowroot U نشاستهای که ازریشه اوروت گرفته میشود
intakes U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
intake U مقداراب یا گازی که با لوله گرفته و جذب میشود
inland duty U حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
cudbear U ماده رنگی که ازاشنه یادواله گرفته میشود
colas U ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
orifice meter U روزنهای که مقدار جریان اب بوسیله ان اندازه گرفته میشود
cola U ماده شیرینی که از برگ ومیوه کولا گرفته میشود
transit duty U حقی که بابت عبور کالایی ازکشوری گرفته میشود حق تراتزیت
groundage U حقی که بابت ایستادن کشتی درلنگرگاه گرفته میشود حق لنگراندازی
bush U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
bushes U استوانه توخالی که داخل سوراخی جای گرفته و محکم میشود
phlorizin U ماده تلخی که ازپوست ریشه درخت سیب ومانندان گرفته میشود
salvages U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaged U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvage U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
salvaging U نجات کشتی از خطر یا حقوقی که بابت ان گرفته میشود کالای بازیافتی
wing photograph U نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود
centrifugal moisture equivalent U مقدار ابی که توسط دستگاه سانتریفوژ از یک نمونه خاک مرطوب گرفته میشود
galbanum U نوعی صمغ زرد رنگ که از گیاهی شبیه انقوزه گرفته میشود و مصرف طبی دارد
compressor bleed air U هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود
tactics U دانش فرماندهی در صحنه جنگ طرق و وسائل و طرحهای ماهرانهای که جهت وصول به هدف به کار گرفته میشود رویه ماهرانه
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
high oblique U عکس هوایی موربی که ازارتفاع زیاد گرفته شده و افق فاهری عکس در ان مشاهده میشود
card U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
cards U کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود
turboprop U توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
remark U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
rem U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarked U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
remarks U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
ring shift U جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
remarking U عبارتی در برنامه BASICکه توسط مفر نادیده گرفته میشود و به برنامه نویس امکان نوشتن یادداشتهای اضافی میدهد
acid reduction U کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
deletion U روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
patinated U جرم گرفته کبره گرفته
top U روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
sector U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sectors U دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal U آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
monoacid U یک اسیدی
monacid U یک اسیدی
acidic U اسیدی
acidulous U اسیدی
acid ionization U یونش اسیدی
acid ketone U کتون اسیدی
acidifier U اسیدی کننده
acidulate U اسیدی کردن
acidified U اسیدی شده
acidion U یون اسیدی
acidify U اسیدی کردن
acidulant U اسیدی کننده
acid dye U رنگینه اسیدی
acid extraction U استخراج اسیدی
acid function U عامل اسیدی
acid decomposition U تجزیه اسیدی
acidulation U اسیدی کردن
acid gases U گازهای اسیدی
acidulating agent U اسیدی کننده
acid group U گروه اسیدی
acid fume U دود اسیدی
acidic group U گروه اسیدی
acid hydrogen U هیدروژن اسیدی
acid hydrolysis آبکافت اسیدی
acid forming element U عنصر اسیدی
acidification U اسیدی کردن
acid catalyst U کاتالیزور اسیدی
acid rain U باران اسیدی
acid number U عدد اسیدی
acid blue U ابی اسیدی
acid phosphatase U فسفاتاز اسیدی
acid salt U نمک اسیدی
acid clay U خاک رس اسیدی
acid reaction U واکنش اسیدی
bog U مانداب اسیدی
acidity U قدرت اسیدی
bogs U مانداب اسیدی
acid lining U لایه اسیدی
acid proof U ثبات اسیدی
acidifiable U اسیدی شدنی
acidic value U عدد اسیدی
acid oxide U اکسید اسیدی
acid cooler U مبرد اسیدی
acid value U عدد اسیدی
acid soil U خاک اسیدی
acidic oxide U اکسیژن اسیدی
acid process U فرایند اسیدی
acid solvent U حلال اسیدی
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
acicity of wastewater U درجه اسیدی فاضلاب
edulcoration U دفع موادنمکی یا اسیدی
acid precipitation تسریع بارش اسیدی
acid cure U پخت در محیط اسیدی
acidulating agent U ماده اسیدی کننده
acidifier U ماده اسیدی کننده
polyacid base U باز چند اسیدی
acidity coefficient U ضریب قدرت اسیدی
acid alizarin black U سیاه الیزارین اسیدی
oxygen ration U ضریب قدرت اسیدی
polyacidic base U باز چند اسیدی
acid depolarization U قطبش زدایی اسیدی
acidic U اسید دار اسیدی
acid base balance U توان اسیدی- بازی
acid base behavior U خاصیت اسیدی- بازی
acid catalysis U کاتالیزور در محیط اسیدی
acid base catalysis U خاصیت اسیدی- بازی
acidic resins رزین های اسیدی
acidity of wastewater U درجه اسیدی فاضلاب
acetify U اسیدی شدن [شیمی]
brown air city U شهر با مه دود اسیدی
persalt U نمک دارای خاصیت اسیدی
to acidify something U چیزی را اسیدی کردن [شیمی]
aceko black U نوعی رنگ سیاه اسیدی
acid alizarian blue black U ابی سیر الیزارین اسیدی
nitrous acid U اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
acid alkylation U الکیل دار کردن در محیط اسیدی
feringhee U فرنگی
brace and bit U فرنگی
frankish U فرنگی
braces and bits U فرنگی
Europeans U فرنگی
European U فرنگی
stop bath U ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
cabinet maker U فرنگی ساز
paeony U شقایق فرنگی
goosegog U یکجورانگور فرنگی
spaghetti U رشته فرنگی
europeanism U فرنگی مابی
strawberries U توت فرنگی
vermicelli U رشته فرنگی
love apple U گوجه فرنگی
leeks U تره فرنگی
cabinet-makers U فرنگی ساز
love in idleness U بنفشه فرنگی
cabinet-maker U فرنگی ساز
madolin U عود فرنگی
leek U تره فرنگی
corrosive subli mate U داراشکنه فرنگی
plantable psyllium U پامچال فرنگی
fleawort U پامچال فرنگی
tomato U گوجه فرنگی
mercuric chloride U داراشکنه فرنگی
macaroni U رشته فرنگی
belvidere U کلاه فرنگی
pasta U رشته فرنگی
summer house U کلاه فرنگی
strawberry توت فرنگی
syphilis U ابله فرنگی
tomatoes U گوجه فرنگی
artichoke U کنگر فرنگی
prussian blue U نیل فرنگی
artichokes U کنگر فرنگی
smalt U لاجورد فرنگی
bonbon U اب نبات فرنگی
tomato juice U آب گوجه فرنگی
belvedere U کلاه فرنگی
gorsy U اولکس فرنگی
wild pansy U بنفشه فرنگی
european type plane U رنده فرنگی
endive U کاسنی فرنگی
endives U کاسنی فرنگی
pavilion U کلاه فرنگی
arris fillet joint U اتصال فرنگی
noodle U رشته فرنگی
pansy U بنفشه فرنگی
gooseberry U انگور فرنگی
pavilions U کلاه فرنگی
pansies U بنفشه فرنگی
chervil U جعفری فرنگی
bathing tub U حمام فرنگی
avant-sorps U کلاه فرنگی
heart sease U بنفشه فرنگی
cineraria U پامچال فرنگی
scarificator U نشتر فرنگی
cabinetmaker U فرنگی ساز
enema pump U اماله فرنگی
screw a U مته فرنگی
pergola U کلاه فرنگی
pergolas U کلاه فرنگی
butted U لولا فرنگی
bath U حمام فرنگی
butt U لولا فرنگی
gooseberries U انگور فرنگی
greco roman U کشتی فرنگی
acre U جریب فرنگی
clysopump U اماله فرنگی
bathed U حمام فرنگی
houseleek U تره فرنگی
acres U جریب فرنگی
moroccoleather U تیماج فرنگی
butts U لولا فرنگی
neutral soil U خاکی که نه خاصیت اسیدی دارد نه قلیائی یعنی پ هاش ان مساوی 7است
half-caste U فرنگی پدروهندی مادر
bluebice U مینا یا لاجوردی فرنگی
catchup U سوس گوجه فرنگی
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1popsicle
1construed
1اصلاح ترجمه
1Is it disregard?
1The outright abolition of the death penalty.
2میشود جواب دهید برای په جواب flower bed را پیدا نکردیم
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com